بهترین دفاع وسط های تاریخ پر از بازیکنان مهم و بازیکنان افسانه ای است. با اسپورتیم همراه شوید تا فهرست بهترین دفاع وسط های تاریخ را بررسی کنیم.
پست دفاع وسط اگز حساس ترین پست در فوتبال نباشد بدون شک یکی از حساس ترین پست ها هست. بازیکنانی که در این پست بازی میکنند باید از تمرکز و قدرت ذهنی بالا در کنار آمادگی جسمانی بسیار زیاد بهره مند باشند. پست دفاع وسط علاوه بر سختی هایی که گفته شد یک پیچیدگی بسیار اساسی دیگر هم دارد و آن هم این است که در صورت برد هرگز به نقش عناصر دفاعی آن طور که شایسته است پرداخته نمی شود و برعکس در زمان شکست تنها بر روی ضعف همین عناصر خصوصا پست دفاع آخر بسیار تکیه می شود.
بهترین دفاع وسط های تاریخ فوتبال
به هرحال همانطور که آمار هم به ما می گوید بهترین دفاع وسط های تاریخ هرگز به آن میزان که عناصر هجومی به عنوان بهترین بازیکن جهان انتخاب شده اند به این مقام نرسیده اند. البته در میان همه بزرگان این پست، معدود افرادی مانند فرانتس بکن بایر افسانه ای یا فابیو کاناوارو ایتالیایی بودند که بسیار مورد توجه قرار گرفتند. اما در ادامه این شما و این فهرست بهترین دفاع وسط های تاریخ فوتبال
الساندرو نستا : بهترین دفاع وسط های تاریخ فوتبال
نستا بدون شک در لیست بهترین دفاع وسط های تاریخ قرار می گیرد. اصولا از زمان شکل گیری فوتبال، ایتالیا به دفاع اش معروف بوده است و البته به مدافعانی که دروازه را خط مقدم خود می دانند. از هلنیو هررا اینتر بزرگ دهه ۶۰ گرفته تا یوونتوس دوست داشتنی مکس آلگری ورژن ۲۰۱۶٫ این دو تیم بیش از نیم قرن با هم فاصله دارند اما هردو در یک چیز یکسان اند. خوب دفاع کن تا پیروز شوی.
در سال ۱۹۹۷ وقتی که بارسی کفش هایش را آویخت، روسونری نگران بود که شاید یک دفاع افسانه ای نداشته باشد. مالدینی و کاستاکورتا می توانستند جانشین او شوند اما کس دیگری نیاز بود و آن فرد کمی دورتر در پایتخت حضور داشت. در سال ۱۹۹۴، نستا اولین بازی اش را برای لاتزیو انجام داد. اولین قدم برای مد نظر قرار گرفتن در سرزمین مد، فینال کوپا ایتالیا سال ۹۸ بود که گل سوم لاتزیو را به میلان زد. بی شک کاپیتان عقاب ها بودن، آن هم عقاب هایی که در المپیکو پرواز می کنند، برای شهر میلان اهل مد نکته جالبی بود.
نستا با مبلغی ۳۰ میلیون یورویی از لاتزیو به میلان رفت. دو بار قهرمان لیگ قهرمانان شد. ۵ بار بهترین مدافع سری آ. عنوانی که شاید کیلینی بتواند با آن رقابت کند. فوتبال ایتالیا هر روز پس از رفتن آلساندرو نستا به این فکر افتاده است که آیا نستا دیگری پیدا خواهد شد. در کل باید هم انتظار داشته باشیم بازیکنان ایتالیایی فراوانی در لیست بهترین دفاع وسط های تاریخ حضور داشته باشند.
فابیو کاناوارو : بهترین دفاع وسط های تاریخ فوتبال
فابیو در ۱۳ سپتامبر ۱۹۷۳ در شهر ناپل در جنوب ایتالیا متولد شد. او از همان دوران کودکی بسیار لاغر و قد کوتاه بود و در میان دوستان و هم بازی هایش از چشم ها ناپدید میشد. او بازی فوتبال را از ۳ سالگی در حیاط خانه اش شروع کرد و علاقه زیادی به فوتبال داشت. کم کم به کوچه و خیابان پا گذاشت و تیم کودکان فوتبالیست را در خیابان نزدیک خانه اش تشکیل داد.
فابیو از همان بچگی حس بزرگی و کنترل بر دیگران را داشت. بچه ها و هم بازی هایش را به دسته ها گوناگون تقسیم میکرد و با تیم های دیگر در کوچه و خیابان به بازی می پرداخت. مادر فابیو، لیزا همیشه نگران سلامت فرزندش بود و به او میگفت:
تو با این جثه لاغر و نحیف چطور قدرت داری که از صبح تا شب در سرما و گرما بازی کنی؟ مریض میشوی. تو باید در خانه به استراحت بپردازی.
اما فابیو مادرش را متقاعد میکرد که مراقب سلامتی اش است. به این ترتیب دوران کودکی فابیو سپری شد و او به مدرسه رفت. در مدرسه نیز در تیم فوتبال نونهالان ثبت نام کرد و پس از تعطیل شدن، در حیاط مدرسه به تمرین فوتبال می پرداخت و دیر وقت به خانه برمی گشت و مورد شماتت خانواده اش قرار میگرفت. بارها به دلیل بازی فوتبال تکالیف مدرسه اش را انجام نداد و از سوی معلمش تنبیه شد. گویا فوتبال در خون و رگش جریان داشت و نمی توانست آن را کنار بگذارد.
فابیو به هر ترتیبی که بود دوران دبستان را به اتمام رساند و وارد دبیرستان شد. او با پول توجیبی هایش توانست در باشگاه فوتبال نوجوانان ثبت نام کند و هر روز پس از اتمام مدرسه به آنجا برود. در ضمن برای اینکه بدنی قوی داشته باشد به کلاس های بدنسازی نیز میرفت. فابیو کاناوارو با نمرات متوسط و با مکافات دیپلمش را گرفت و پس از دیپلم به طور جدی وارد عرصه فوتبال شد.
البته ناگفته نماند که فابیو پسری دقیق و هوشیار بود و همیشه همه نظرات مربیان و تجربیات خود را در دفتری یادداشت میکرد، که اکنون قصد دارد نوشته های مکتوب دفتر یادداشتش را به چاپ برساند. وی کمکم به تیم ملی جوانان ناپل راه پیدا کرد و استعدادش را در زمینه فوتبال به همگان نشان داد. مربیان به او پیشنهاد دادند که به خاطر قد و قواره اش در پست مدافع به تمرین بپردازد.
فابیو در کنار آلساندرو نستا یکی از بهترین مدافعان به تمرین پرداخت و نکات مفیدی را از او آموخت و طبق عادتش هر شب که به خانه بازمی گشت همه گفته های نستا را یادداشت میکرد.
فابیو کاناوارو در ۳ جام جهانی ۱۹۹۸، ۲۰۰۲ و ۲۰۰۶ همراه تیم ملی ایتالیا بود. اولین بازی ملی او در برابر ایرلند شمالی در سال ۹۷ بود که تنها گل ملی او هم در همان بازی به ثمر رسید. فابیو با بازی در فینال جام جهانی ۲۰۰۶ در ۱۰۰ بازی ملی خود شرکت کرد و به جمع باشگاه صدتایی ها پیوست.
کاناوارو در پایان بازی های جام جهانی ۲۰۰۶ نه تنها پیروزی کشورش را جشن گرفت بلکه با بالا بردن جام قهرمانی، صدمین بازی ملی خود را رویایی کرد. برادر کوچکترش پائولو کاناوارو نیز مانند وی مدافع است و برای باشگاه ناپولی بازی میکند.
این دو برادر به طور همزمان از سالهای ۲۰۰۰ تا ۲۰۰۲ در پارما قدرت نمایی می کردند.فابیو با قدی حدود ۱۷۶ سانتی متر در سالهای ۱۹۹۰ تا ۲۰۰۰ بهترین مدافع باشگاه ناپولی بود و سپس وارد باشگاه پارما شد. او فعالیتش را از سال ۲۰۰۲ در اینترمیلان شروع کرد و سپس در سال ۲۰۰۴ به یوونتوس پیوست.
او با یوونتوس به افتخارات زیادی رسید و طرفداران زیادی پیدا و عنوان بهترین مدافع را در یوونتوس از آن خود کرد. فابیو کاناوارو با حضورش در جام جهانی ۲۰۰۶، هم قوت قلب هم تیمی هایش بود و هم آنها را رهبری و هدایت میکرد.
فرانس بکن باوئر : بهترین دفاع وسط های تاریخ فوتبال
مگر می شود از لیست بهترین دفاع وسط های تاریخ صحبت کنیم اما از قیصر فوتبال آلمان چیزی نگوییم. یکی از بزرگ ترین بازیکنان در قید حیات تاریخ فوتبال، فرانس بکن بائر آلمانی است. او که در تاریخ 11 سپتامبر سال 1945 در شهر مونیخ متولد شد، یکی از تاثیرگذارترین چهره ها در دنیای ورزش جذاب فوتبال است و دو بار نیز در سال های 1972 و 1976 با کسب عنوان برترین بازیکن فوتبال اروپا، توپ طلا را به خود اختصاص داده است. همچنین وی تنها فردی است که توانسته هم به عنوان کاپیتان و هم به عنوان مربی، به ترتیب در سالهای 1974 و 1990 به مقام قهرمانی جام جهانی دست یابد.
فرانس بکن بائر که از همان دوران کودکی علاقه زیادی به فوتبال داشت، در سن 14 سالگی به تیم جوانان باشگاه بایرن مونیخ در شهر زادگاهش پیوست و در سال 1961 نیز کار خود را در یک شرکت بیمه رها کرد تا به طور کامل به رویای خود که تبدیل شدن به یک بازیکن حرفهای در ورزش فوتبال بود بپردازد.
در سال 1963، رقابتهای بوندسلیگا، بالاترین سطح فوتبال کشور آلمان، برای اولین بار به صورت رسمی آغاز به کار کرد، اما در آن سال تیم بایرن مونیخ برای حضور در این رقابت ها انتخاب نشد. با این وجود، فرانس بکن بائر یک سال بعد اولین تجربه رسمی خود را با این باشگاه آغاز کرد و در ابتدا به عنوان هافبک چپ و در ادامه در میانه میدان به کار گرفته شد.
بایرن مونیخ در اولین فصل حضور خود در رقابت های منطقه ای جنوب آلمان موفق به کسب جواز حضور در رقابتهای بوندس لیگا شد و در ادامه نیز در سالهای 1966 و 1967 توانست در هر دو عرصه داخلی و اروپایی به افتخار دست یابد. پس از مدتی بکن بائر به مقام کاپیتانی باشگاه رسید و موفق شد به همراه بایرن به چهار قهرمانی در کشور آلمان و نیز 3 قهرمانی پیاپی در جام باشگاههای اروپا دست یابد (بین سال های 1973 تا 1976). بکن بائر با کسب این افتخارات، فوتبال آلمان را در دهه 1970 تحت سلطه خویش در آورد.
یک سال پس از شروع کار رسمی در بایرن مونیخ، بکن بائر با بازی در تیم آلمان غربی، ماجراجوییهای خود در تیم ملی را نیز آغاز کرد. در طی دوران درخشان حضور این بازیکن در تیم ملی، وی موفق شد 14 گل برای آلمان غربی به ثمر برساند و در مجموع، 103 بار نیز به پوشیدن پیراهن تیم ملی مفتخر شود.
فرانس بکن بائر به خاطر سبک ظریفانه و فوتبال ناب و منحصر به فردش، مورد تحسین بازیکنان هم دوره، مربیان و فوتبال دوستان زیادی قرار گرفته است. این بازیکن بااستعداد، باهوش و با کلاس که در 3 جام جهانی بازی کرده، این افتخار را داشت که به قیصر یا امپراطور ملقب شود. او همچنین پست سوئیپر هجومی یا لیبرو را نیز در فوتبال ابداع کرد، جایگاه و پستی در فوتبال که بازیکنی کلیدی در این پست حضور داشته و با دویدنهای طولانی و انفجاری و پاسهای استادانه، حملات و حرکات هجومی تیم را پایهریزی میکند. در سال 1971 این بازیکن به عنوان کاپیتان تیم آلمان غربی انتخاب شد و همراه این تیم توانست در رقابت های قهرمانی اروپا در سال 1972 و نیز جام جهانی 1974 به مقام قهرمانی دست یابد.
در اواخر دهه 1970، بکن بائر نیز همانند پله عمل کرد و به باشگاه نیویورک کاسموس در ایالات متحده ملحق شد، تیمی که در آن دوران، در رقابتهای فوتبال آمریکای شمالی بسیار موفق عمل می کرد. پس از بازگشت مجدد به اروپا، بکن بائر این بار به هامبورگ رفت (1980 تا 1982) و در سال 1984 نیز با بازگشت مجدد به آمریکا و باشگاه نیویورک کاسموس، به دوران بازیگری موفقیت آمیز خود در فوتبال خاتمه داد.
مارسل دسایی : بهترین دفاع وسط های تاریخ فوتبال
جای صخره فوتبال اروپا در لیست بهترین دفاع وسط های تاریخ خالی می ماند اگر از این غول فرانسوی چیزی نگوییم. او که حالا در ابتدای ۵۰ سالگی خود قرار دارد و اندکی دچار اضافه وزن شده است، هنوز هم غیرقابل شکست به نظر میرسد. دسایی در آکرایِ غنا بهدنیا آمد.
مادرش در تصمیمی سرنوشتساز با یک دیپلمات فرانسوی ازدواج کرد و همین باعث شد تا مارسل به فرانسه منتقل شود. او در فرانسه با فرهنگی بسیار متفاوت از سرزمین مادری روبهرو شد، جایی که وقتی تنها چهار سال داشت آن را ترک کرده بود.
دسایی جوان فوتبال خود را با باشگاه نانت آغاز کرد. او که در آن زمان تنها ۱۴ سال داشت هرگز فکرش را هم نمیکرد که فوتبال، دوران حرفهایش را به مرزهایی فراتر از رویاهای آزادش ببرد. او در سن ۱۷ سالگی به تیم ذخیرههای باشگاه راه یافت. در سال ۱۹۸۶، مارسل دسایی اولین بازی حرفهای خود را برای نانت انجام داد. تجربه انجام بازیهای متعدد باعث پیشرفت و تبدیل او به یک وزنه برای تیم شد. عملکردش در ادامه مورد توجه مارسی و موناکو قرار گرفت.
او در مارسی برای رسیدن به ترکیب اصلی تلاش بسیاری کرد و در خط انتهایی کنار بازیکن بزرگ متولد ساحل عاج یعنی باسیل بولی قرار گرفت. نمایشهای دسایی باعث شد تا او برای مسابقات انتخابی جام جهانی ۱۹۹۴ انتخاب شود اما فرانسه نتوانست به آن رقابتها راه یابد. مارسی نیز در فینال مسابقات اروپایی ۱۹۹۳ به فینال رسید و برابر قدرت آن روزهای فوتبال جهان یعنی آث میلان با ضربه سر بولی به یک پیروزی تاریخی رسید.
مارسی دو سال قبل از آن هم برابر ستاره سرخ در فینال شکست خورده بود. البته این قهرمانی بعدها برای المپیک مارسی گران تمام شد. قهرمانی آنها در لیگ فرانسه پس گرفته شد چون در یک بازی لیگ به والنسین رشوه داده بودند تا برابر آنها بازی را شل بگیرند و بنابراین مارسی بتواند با خیال راحت برای فینال اروپایی تمرکز کند. برنارد تاپی، مالک باشگاه به همین دلیل به زندان افتاد. پس از آن بود که دسایی به میلان منتقل شد، تیمی که در فینال اروپا آنها را شکست داده بود.
اما بازی کردن برای میلان در آن زمان برابر بود با قرار گرفتن تحت فشار، به خصوص که در آن زمان هر تیم در هر بازی اجازه داشت تنها از سه بازیکن خارجی بهصورت همزمان استفاده کند. برای میلان، جدا از مارسل دسایی، سایر بازیکنان خارجی عبارت بودند از: مارکو فن باستن، میشل لادروپ، ژان پیر پاپن، جووانی آلبر و دژان ساویچویچ. اما بر خلاف تمام احتمالات دسایی سنگ تمام گذاشت.
دسایی با میلان لیگ قهرمانان اروپا، اسکودتو و جام حذفی ایتالیا را فتح کرد. بعدها، ورود ژرژ وهآ، روبرتو باجو و پاتریک کلایورت ترکیب میلان را تقویت کرد اما وقتی سیلویو برلوسکنی خساست به خرج داد افت میلان هم آغاز شد. در سال ۱۹۹۷، میلان بدترین فصل ده سال اخیرش را سپری کرد و درست پیش از جام جهانی، مدیر ورزشی چلسی، کالین هاچینسون نزد دسایی آمد تا او را برای آمدن به لندن متقاعد نماید.
او شگفتزده شده بود و انتظار پیشنهاد چلسی را نداشت. لیورپول نیز برای جذب دسایی اقدام کرد اما او میخواست فرزندانش به مدرسه فرانسوی بروند. لیورپول به دسایی پیشنهاد کرد که به خاطر مدرسه فرزندانش در لندن زندگی کند و هر روز با هلیکوپتر برای تمرین به مرسی ساید بیاید اما هافبک فرانسوی نپذیرفت. او با شهرتی بزرگ به چلسی آمد اما متوجه فضای متفاوت فوتبال در جزیره شد.
غرور او در مقابل بازیکنان تنومندی مثل دین دوبلین و دانکن فرگوسن شکست. بازی در مقابل توپهای هوایی، بازیکنان قدرتمندتر از خودش و مهاجمان حریف که زیر پایش تکل میزدند چیزی نبود که دسایی به آنها عادت کرده باشد. او حتی برای چهار ماه دچار افسردگی شد.
اما دسایی عقب ننشست و تغییراتی در بازی خود ایجاد کرد. به تماشای فیلم بازیها نشست و فهمید قرار نیست در انگلیس تمام نبردهای تن به تن را پیروز شود. به جای آنکه در درگیری مستقیم شرکت کند میبایست در فضای مناسب قرار میگرفت و متوجه شد برای آنکه مهاجمان حریف توپ را از او نگیرند باید زودتر پاس بدهد.
جدا از مسائل فنی، دسایی در لندن از نظر امکانات ورزشی، کیفیت باشگاه و استادیوم نیز با یک افت محسوس روبهرو شده بود. کمپ تمرینی در مقایسه با میلان بد بود و استمفورد بریج تنها ظرفیت ۳۲ هزار نفر را داشت. اما همین نیز برای او یک چالش و ماجراجویی جدید بود. سال ۹۸ بهترین تجربه برای دسایی رقم خورد. او همراه با فرانسه قهرمانی جهان را در خانه تجربه کرد. جام جهانی ۱۹۹۸ آغاز یک دوره موفق برای خروسها و دسایی بود.
دسایی در سال ۲۰۰۴ و پس از تجربه شش سال موفق با چلسی، به قطر رفت تا دوران حرفهای خود را به پایان برساند. این حرکت هوشمندانه بود زیرا میتوانست برای یک یا دو سال در لیگ با مالیات کمتر به میدان برود. او همراه با الغرافه و اسپورتس کلاب قطر در دوفصل پیاپی قهرمانی لیگ این کشور را تجربه کرد. اگرچه در ۳۶ سالگی، فشار آوردن به خود و حفظ استانداردهایی بسیار بالایی که دسایی از خود انتظار داشت دیگر دشوار شده بود. تصمیم گرفتن برای خداحافظی از فوتبال چندین ماه ذهن او را درگیر خود کرده بود تا آنکه بالاخره سختترین تصمیم دوران ورزشی بینظیر خود را گرفت.
رونالد کومان : بهترین دفاع وسط های تاریخ فوتبال
سرمربی این روزهای بارسا که اصلا دوران خوبی را پشت سر نمی گذارد و اخیرا به نظر اخراج او از بارسلونا قطعی شده زمانی جزو بهترین دفاع وسط های تاریخ بوده است. هلندی ها معمولا به داشتن ستاره هایی هجومی و کلا فوتبال هجومی مشهور هستند اما رونالد کومان برخلاف این جریان در لیست بهترین ذفاع وسط های تاریخ قرار می گیرد.
رونالد در ۲۱ مارس ۱۹۶۳ متولد و در سال ۱۹۸۰ فوتبال حرفهای را آغاز کرد. اولین باشگه او تیم محل زادگاهش یعنی ”اف سی گرونیگن“ بود. کومان در ابتدای دوران فوتبال یک بازیکن خط حمله بود؛ اما پس از مدتی یک اتفاق عجیب و البته تکراری پست بازی وی را تغییر داد. بله، چند مدافع تیم دسته پائین لیگ هلند مصدوم بودند و مربی مجبور شد از وجود ولی در خط دفاعی بهره ببرد. آزمایش قابل قبول کومان نظر مربی را جلب نمود و او به این ترتیب رسماً تبدیل به یک مدافع شد.
شم گلزنی کومان با وجود حضورش در خط دفاعی بالا بود و در اولین فصل حضورش با چند ضربه آزاد زیبا دروازه رقیبان ”گرونیگن“ را گشود. با اینحال فصل کوچ فرار رسید. تیم بعدی او آژاکس نام داشت. کومان آنقدر جوان بود که در مدرسه فوتبال جوانان آژاکس پذیرفته شد؛ با اینحال آنچه او تصور میکرد با واقعیت تضاد آشکاری داشت.
حضور وی در این تیم با مشکلات عدیدهای همراه بود. او با مربی اختلاف پیدا کرد و باشگاه را ترک نمود. آنچه خشم هواداران آژاکس را برانگیخت حضور وی در تیم رقیب یعنی آیندهوون بود. کومان در تمام ورزشگاهها از سوی هواداران آژاکس هو میشد. رونالد در نهایت بحران را پشت سر گذاشت و به روزهای اوج خود بازگشت. این جوان در آیندهوون بهترین بازیها را ارائه میداد. اولین بازیهای ملی او در یورو ۸۸ رقم خورد. جائیکه در کنار بزرگانی چون ریکارد، گولیت، فانباستن و ون بروکلن تحت نظر رینوس میشل یکی از بهترین تیمهای تاریخ فوتبال هلند را تشکیل داده بودند.
در جریان بازی مرحله نیمهنهائی یورو ۸۸ مقابل آلمان، کومان پیراهن اولاف تون را کشید و این حرکت باعث ایجاد جنجالهائی شد. هر چند این جنجال در سایه برتری هلند مقابل آلمان کمرنگ جلوه کرد؛ اما درس عبرتی بود تا رونالد بزرگ هرگز به مسائل حاشیهای روی نیاورد.
به هر حال در عرصه باشگاهی اوضاع برای کومان آفتابی بود؛ چرا که مدتی قبل از یورو ۸۸ همراه با آیندهوون به افتخار بزرگی رسید. تیم او به فینال لیگ اروپا رسیده و رویاروی بنفیکا (تیم فعلی کومان مربی) قرار گرفت. دفاع جانانه وی مقابل تیم به ظاهر قویتر، تحسین همگان را برانگیخت و در نهایت ضربات پنالی حکم به قهرمان تیم کومان داد. فصل کوچ فرا رسیده بود تیم رؤیائی بارسا چشم انتظار وی بود. حضور وی همراه با کامیابیهای پیدرپی بارسا، بیش از پیش مدافع مقتدر بارسا را در چشم علاقهمندان جای داد.
اولین قهرمانی از سری کامیابیهای پیاپی بارسا قهرمان فصل ۱۹۹۱ لالیگا برای قهرمانی در اروپا نقشه کشیده بود. بارسا، بنفیکا تیم سرحال آنزمان را شکست داده و به فینال رسید. رقیب فینال تیمی به نام سامپدوریا شگفتیساز لیگ ایتالیا بود. برخلاف آنچه تصور میشد بارسا نتوانست سامپدوریا را به زانو درآورد. وقت اضافه در راه بود و البته یک ضربه آزاد.
چه کسی میتوانست بارسا را نجات دهد؟ رونالد کومان. او پشت توپ ایستاد و از فاصله تقریباً ۴۰ متری، دروازه جیان لوکا پالیوکا را باز کرد. بارسا ۱۵ دقیقه مقاومت کرد و با سوت پایان، بزرگترین روز تاریخ باشگاه رقم خورد. کومان قهرمانی آبی و اناریها بود؛ هر چند آفتاب اقبال وی در این تیم نیز رو به غروب بود.
بارسا و کومان قهرمانیهای پیاپی را میشماردند؛ اما یک مصدومیت بد موقع تداوم آرزوهای کومان با پیراهن بارسا را ناممکن میساخت. در رده ملی کومان با هلند جامجهانی ۱۹۹۰ را تجربه نمود. هلند در گروهیکه انگلستان قدرت مطلق بود، به مدد گل زده بیشتر فراتر از ایرلند راهی دور دوم شد؛ اما آنجا یورگن کلینزمن و تیمملی آلمان آرزوهای وی را به باد فنا دادند.
در یورو ۹۲ نیز او کنار نسل نوظهور، نتیجه مثبتی کسب نکرد. جدائی فانباستن ضربه بزرگی به تیم ملی هلند وارد آورده بود؛ اما هیچکس نمیدانست استحکام خط دفاعی هلند تنها به خاطر وجود مردی به نام رونالد کومان است.
جامجهانی ۱۹۹۴ پایان کار کومان در تیم ملی بود. او میخواست برای کشورش افتخاری بیافریند؛ اما خیلی وقت بود که هلند توانی برای افتخارآفرینی نداشت. ناکامی در جامجهانی ۱۹۹۴ پایان کار کومان در تیم ملی هلند بود. سراسر مردم هلند از او تقاضای بازگشت داشتند؛ اما او خونسردانه به تمامی درخواستها نه میگفت. چند ماه قبلتر کومان یک قهرمانی شگفتآور را همراه بارسا تجربه کرد.
پایان دوران فوتبال وی در قطب دیگر فوتبال هلند یعنی فاینورد رقم خورد. به این ترتیب کومان علاون بر تمام افتخارات زمین سبز فوتبال در حاشیهسازی نیز جایگاه ویژهای یافت. در واقع او یکی از معدود هلندیهائی بود که حضور هر ۳ قطب بزرگ فوتبال این کشور را تجربه کرد. هر چند زندگی شخصی وی آنقدرها هم پر سروصدا نبود. کومان خیلی زود ازدواج کرد. خانه وی برخلاف اکثر فوتبالیستهای بومی قصری در آمستردام نبود بلکه خانه سفید کوچکی در زادگاهش بود.
بیشتر بخوانید:
- مالکان ایرانی باشگاه های اروپایی ؛ از بیات شارلوا تا مشیری اورتون
- زیباترین کیت های فوتبال 2023 ؛ با بهترین لباس های تیم آشنا شوید!
- بهترین دروازه بان های تاریخ فوتبال ؛ از فن در سار تا افسانه ای به نام لو یاشین
- بهترین بازیکنان دورگه ایرانی جدید ؛ آشنایی با +20 فوتبالیست ایرانی الاصل اروپا!
- بهترین مدافع جهان 2023 ؛ از پسکوچه های برزیل تا زمینخاکی های ایتالیا
- ساعت پخش برنامه هتریک مزدک میرزایی [+ساعت پخش تکرار]
نظر شما در خصوص بیوگرافی فرانس بکن بایر چیست؟ نظرات خود را در بخش کامنت ها با اسپورتیم در میان بگذارید.
خیلی مسخرس کومان باشه راموس و مالدینی اینا تو فوتبال مدرن درخشیدن در زمان ر. نازاریو و رونالدینیو و مسی رونالدو
مالدینی راموس بهترینان فوتبال مدرن
کومان گلزن ترین مدافع تاریخه